ب مثل بسیجی

بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی

ب مثل بسیجی

بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی

جریان رفع حصر آقای منتظری در بهمن 1381

جریان رفع حصر آقای منتظری در بهمن 1381
 حسینعلی منتظری شب گذشته در ۸۷سالگی درگذشت.  
به همین بهانه مطلبی در باره رفع حصر ایشان ازمرحوم آقای مروی معاون وقت قوه قضائیه در کتاب " مجموعه سخنرانی های هفتمین نشست آموزشی ائمه جمعه" ارائه میکنم: 

 

 
...در این فرصت قصد دارم جریان رفع حصر آقای منتظری را خدمت شما عزیزان گزارش دهم. این گزارش خدمت همه مراجع ارائه شد و اثر مطلوبی بر جای گذاشت.
   
نخستین نکته در این گزارش این است که 30 درصد این حصر از ناحیه نظام بود و 70 درصد بقیه از سوی خود آقای منتظری بود. آنچه مد نظر نظام بود صرفا محدود کردن رفت و آمد جمعیت ها و گروهها به بیت ایشان بود و از نظر نظام، رفت و آمد علماء، بزرگان،بستگان و نزدیکان مانعی نداشت و همچنین بیرون رفتن ایشان از منزل به قصد زیارت حرم حضرت معصومه(س) سفر و زیارت مشهد مقدس بلامانع بود.

ایشان در خاوه قم، منزل و باغچه ای داشتند که تابستانها می توانستد از آن استفاده کنند در ابتدای حصر، دادگاه ویژه روحانیت به ایشان گفت که در بسیاری از موراد، شما آزاد هستید ولی خود آقای منتظری گفت: یا همه حصرها برداشته شود یا اینکه کاملا برقرار باشد.

لذا 70 درصد این حصر به خواست خود ایشان بود، زمانی پزشکان به ایشان توصیه کردند که از منزل بیرون رفته و قدم بزنند، اما ایشان در پاسخ گفته بود نمی گذارند از منزل بیرون بروم، مسئول حفاظت آنجا حضور داشته و اعلام کرده بود که بیرون رفتن ایشان هیچ مانعی ندارد و اینکه ما همواره همراه ایشان هستیم به این خاطر است که دشمنان نظام می توانند با کشتن ایشان به نظام، ضربه بزنند و چون جان ایشان در خطر است و همچنین ایشان در زمان قائم مقام بودن محافظ داشته و بدین کار عادت دارند، ما همواره در کنار ایشان خواهیم بود.پروژه حصر آقای منتظری از ابتدا کار به شورای عالی امنیت ملی محول شده بود ولی در هرمقطع که تلاش می شد حصر ایشان برداشته شود، مقام معظم رهبری روی خوش نشان می دادند، به عنوان مثال زمانی آیت الله امینی پیغام دادند که قصد داریم در جامعه مدرسین راجع به حصر آقای منتظری بحث کنیم، حال می خواهیم بدانیم آیا مقام معظم رهبری این کار را می پسندید یا خیر، اگر ایشان نمی خواهند کسی وارد این بحث شود، به ما اعلام نمایید که وارد بحثی که مورد رضایت آقا نیست، وارد نشویم، مقام معظم رهبری در پاسخ فرمودند: این کار هیچ اشکالی ندارد و من از خدا می خواهم که آقابان بتوانند طرحی برای رفع حصر ارائه دهند.

هرچند مقام معظم رهبری با جنبه عاطفی قوی خویش هیچ گاه نمی توانست بپذیرد که این پیرمرد محصور باشد اما هیچگاه به شورای امنیت ملی در این زمینه امر و نهی نکرده است؛ چرا که بحث "عواطف" و "مصالح نظام"، در این مقوله کاملا جدا از هم است؛ معظم له از اینکه شخصی با آن سوابق و در سن کهولت محصور باشد ناراحت هستند اما از نقطه نظر مصالح عالیه انقلاب اجازه نمی دهد که مسایل احساسی بر این قضیه سایه افکند.

پس از مطرح شدن قضیه حصر در جامعه مدرسین، آیت الله امینی خدمت آقا رسیدند و مقام معظم رهبری فرموند: من قصد ندارم در این قضیه امر و نهی کنم که این حصر برداشته شود یا نشود چرا که باری برداشتن حصر از جایی که ممکن است کانون فتنه، مایه انحراف جوانان و سبب امید بستن دشمن شود خجت شرعی لازم است تا بتوان در روز قیامت بدان تمسک کرد. معظم له از آیت الله امینی که با آقای منتظری سابقه رفاقت داشته اند، خواستند که بدون اعلام رسمی، مصاحبه یا ثبت و ضبط شخصا نزد آقای منتظری رفته و شفاها از ایشان قول بگیرند که پس از برداشته شدن حصر غیر از درس و بحث و کارهای خودشان به کارهای ضد نظام دست نزنند.

رهبر معظم به کمترین کار در این زمینه بسنده کردند تا صرفا حجت شرعی داشته باشند تا اگر خلاف آن صورت گرفت بتوانند قول آقای منتظری را به ایشان گوشزد نمایند. اما زمانی که آیت الله امینی برای اینکار به منزل آقای منتظری رفتند که ایشان آیت الله امینی را راه نداده و گفتند یا دستور می دهند حصر بداشته شود یا اینکه هیچکس حق ندارد وارد شود.

مورد دیگری که مقام معظم رهبری عنایت ویژه نشان داند زمانی بود که آقای زاهدی درخواست کردند در یک ملاقات خصوصی و طولانی همراه با آیت الله مومن خدمت آقا برسند و راجع به آقای منتظری صحبت کنند. ظرف دو یا سه روز جلسه ای با حضور این دو بزرگوار و مقام معظم رهبری تشکیل شد و یک ساعت و چهل و پنج دقیقه به طول انجامید. پس از جلسه، این دو بزرگوار قانع شدند و گفتند«آقا دنبال حجت شرعی می گردند».

اوضاع به همین منوال بود تا اینکه یکی از وزرا که با بیت آقای منتظری مرتبط است در هیات دولت گزارش داد که حال آقای منتظری خوب نیست و ایشان به علت محصور بودن روزی 16 تا 17 ساعت می خوابند که برای فدر در این سن علامت خوبی نیست. در آن جلسه آقای خاتمی به وزیر بهداشت دستور داد یک تیم پزشکی به قم بفرستند تا گزارشی از وضعیت جسمی ایشان تهیه کنند. معاون وزیر بهداشت که پزشک خوبی است همراه یک تیم پزشکی به قم رفته و طی گزارش اعلام می کنند حصر آقای منتظری سبب شده است که ایشان دلمردگی و افسردگی پیدا کند. زمانی که آقای خاتمی در جلسه هفتگی خود با مقام معظم رهبری این قضیه را عنوان می کنند که شورای عالی امنیت ملی این قضیه را پیگیری کنند.

لازم به ذکر است که در این قضیه نامه آقای طاهری یا نامه نمایندگان مجلس کوچکترین تاثیری بر اراده الهی آقا نداشته اند و اصولا اینها کوچکتر از آن هستند که بتوانند در برابر ایمان آقا ابراز وجود نمایند. مقام معظم رهبری همواره بر حسب تکلیف شرعی خویش عمل نموده و به قضایایی که ممکن است در نظر برخی مهم باشد اعتنایی ندارند؛ یکی از بزرگان به آقا گفته بود ممکن است دستور شما به کمسیون امنیت ملی را معلول و متاثر از نامه آقای طاهری و نمایندگان مجلس بدانند در این صورت آقای طاهری در چشم مردم بزرگ می شود؛ لذا بهتر است کمی صبر کنید تا آبها از آسیاب بیافتد. آقا در پاسخ فرمودند: من در برنامه ها و موضع گیری های خود اینگونه محاسبه نمی کنم و صرفا تابع تکلیف شرعی خویش هستم و غیر از حجت شرعی چیزی برایم مهم نیست. من تا دیروز حجت شرعی داشتم ولی امروز اینکه کار من به حساب زید و عمرو گذاشته شود برای من حجت شرعی محسوب نمی شود لذا بنده با توجه به بیماری آقای منتظری نمی توانم ایشان را به این بهانه که ممکن است آقای طاهری بزرگ شود، در حصر نگه دارم؛ چرا که در این صورت در روز قیامت نمی توانم پاسخگو باشم.

البته تاکنون آقای منتظری امتحان خوبی نداده است؛ به عنوان مثال شب قبل از حصر مستقیما با بی.بی.سی مصاحبه کرده است. البته چنین وانمود کرده اند که قضیه اتفاقی بوده است؛ بدین ترتیب که ایشان تنها در اتاق نشسته بودند که از رادیو بی.بی.سی به شماره خصوصی! ایشان زنگ می زنند و تعجب می کنند که چطور خود آقای منتظری در همان مصاحبه نظارت استصوابی را زیر سئوال می برد.

پس از آن هم "احمد" با رادیو آمریکا مفصلا مصاحبه کرده و از اینکه این رادیو در طی دوران حصر فریاد مظلومانه ایشان را به جهان رسانید تشکر می نماید. در هر حال حضرت آقا فرمودند که اگر بیماری ایشان معلول حصر است حصر را برداشته و فکری برای درمان ایشان بنمایید. شورای امنیت ملی نیز به بررسی کار پرداختند و تاکنون کار به اینجا کشیده است. امیدوارم عاقبت امر خیر باشد. «والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»  
***
 به نقل از سایت http://www.shafaf.ir/  
 ***
وعاقبت ایشان در خارج از حصر وبر اثر کهولت سن ومرگ طبیعی جان سپردند. امیدواریم مرگ ایشان مانند بخشی از زندگیشان بهانه به دست دشمنان امام وانقلاب ندهد.
نظرات 2 + ارسال نظر
بیژن یکشنبه 29 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 03:32 ب.ظ

کسی که به شهادت امام راحل عدالتش زیر سوال رفته مرجع نیست.

آرش دوشنبه 30 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 01:58 ب.ظ

گمراهی خواص خطر بزرگی برای جامعه است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد