ب مثل بسیجی

بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی

ب مثل بسیجی

بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی

این روزها همه از امام دم می زنند

این روزها همه از امام دم می زنند

این روزها همه از امام دم می زنند/ از راست سنتی و مدرن/ تا کارگزاران و اصلاح طلب/ و سبزی ها

این روزها همه از شهدا می گویند/ از همت/ از باکری/ از چمران و آوینی

حق هم دارند/ آخر امام خیلی خوب است/ باور بفرمایید جدی می گویم!/ امام خیلی خوب است/ البته به شرطی که «مرده» باشد ...



بله/ امامی خوب است که مرده باشد

به گمانم/ این جماعت تکنـوکرات/ هر روز صبح/ سجده ی شکر به جای می آورند/ که امام مرده است و/ دیگر در این میان نیست تا/ از فقر و غنا بگوید و/ از پابرهنگان تاریخ/ از امپریالیسم و استکبار/ از بسیج مستضعفین و مدرسه ی عشق/ و از حکومت جهانی توحید

امام نیست تا از / انقلاب و انقلابی بودن/ از اسلام ناب و آمریکایی/ از تحجر و تجدد/ از مبارزه و عقیده/ و از عدالت بگوید



شهدا هم خیلی خوب اند/ اگر آنها هم مثل امام مرده باشند/ هر چند بعضی از شهدا/ مرده شان هم مایه ی دردسر است/ مثل همین شهید دیالمه/ چند روز پیش خواندم/ که شهید دیالمه گفته بود/ میرحسین روزی/ در برابر نظام خواهد ایستاد



اصلا وقتی همه می میرند/ می شوند خوب/ خیلی خوب/ می شوند آدم خوبه ی داستان/ مثل منتظری/ تا وقتی که زنده بود/ میرحسین تکفیرش کرد/ کروبی علیه ش نامه نوشت و/ ساده لوح ش خواند/ اما تا مرد/ شد آیت الله العظمی !/ اسوه ی زهد و تقوی !/ مبارز راه آزادی !



اما بگذار این جماعت/ در جهل بسیط و مرکب و/ در تـوهم تئـوریک و پرکتیـک/ خود بمانند و
فکر کنند/ که امام یک انسان بود و یک رهبر/ مثل همه ی انسان ها و رهبرها/ که مربوط به تاریخ است و / به درد کتاب ها می خورد
بگذار خیال کنند/ با پاره کردن عکس امام/ همه چیز تمام می شود





آهای جماعت خوش خیال!/ عکس امام را پاره کردید/ با دل ها چه می کنید؟
به خیال خودتان/ عکس امام را آتش زدید/ اما با این کار/ آتشی به دل ها انداختید/ که دود آن تا ابد/ به چشم خودتان خواهد رفت



آخر اینان نمی فهمند که/ امام یک عکس نیست/ امام، تاریخ نیست/ گذشته نیست/ که تمام شدنی باشد





امام آینده است/ امام راه است/ آرمان/ افق/ الگو/ و معیار
امام، روح الله است/ و نورالله
«و اولئک کالانعام بل هم اضل» را/ چه جای درک این که/ «یریدون لیطفئوا نورالله
والله متمّ نوره» !



آری
تا ما هستیم
امام هست
و تا امام هست
ما هستیم.
 

 


نویسنده: محمد پـورغلامی
--------------------

نظرات 6 + ارسال نظر
محمدرضا شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 05:00 ب.ظ http://next.blogsky.com/1388/11/03/post-135/

سلام
یه لوگو از مقام معظم رهبری درست کردم فکر می کنم مناسب وبلاگت باشه .اگه دوست داشتی یه سری به ما بزن.

الف شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 06:04 ب.ظ

برادرم
نگاه کن ببین چگونه راه را
رها بدست بادها سپرده اند
ببین چراغ را نهان به زیر
شال های سبزشان که برده اند
اگر نسیمی آید و غبار فتنه را
کمی رقیق تر کند ببین
چگونه پلک را فشرده و
بدست های خود ره صدا گرفته اند
ببین برادرم ببین چگونه
دور می شوند و نعره شان بلندتر
نگاه کن که چشم های گرگ ها
که برق می زند برایشان براق تر
ببین که زوزه های گرگ را
برادرم ببین سیاهی سترگ را

ج.ش زمستان 88

ولی ام کجاست؟ شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 06:40 ب.ظ http://amonazdastezamoneh.blogfa.com/

سلام
حرف دل زدی
ضمنا لینک شدید

a3moony شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 07:55 ب.ظ http://http://a3moony.blogfa.com/

سلام

سپاس!

عالی بود!

تلنگر یکشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 04:14 ب.ظ http://talangor86.blogsky.com

امام زنده است...

آرش سه‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 04:12 ب.ظ

خیمه برچیده شب سرد، خروسان گفتند
سحر دهکده گل کرد، خروسان گفتند

همه گفتند و به تاکید، که آنک خورشید
گر ندیدید، ببینید که آنک خورشید

ای جماعت نه اگر بیش، کمی عار کنید
کی شما روزه گرفتید که افطار کنید

سرفرازی نه متاعی است که ارزان برسد
سحر آن نیست که با بانگ خروسان برسد

سحر آن است که بیدار شود اقیانوس
سحر آن است که خورشید بگوید نه خروس

الغرض بیشتر از مائده مهمان دیدیم
رمه آنقدر ندیدیم که چوپان دیدیم

شادمان چه نمازند؟ وضو باطل بود
آب این جوی همان از ده بالا گل بود

آسیا بود، ولی راه عمل را گم کرد
آرد را چرخ زد و چرخ زد و گندم کرد

از درختی که چنین است، نچیدن بهتر
از چنین راه، به منزل نرسیدن بهتر

ظاهراً مرده که پوسید کفن می‌آید
نوح این قوم پس از غرق شدن می‌آید

با چنین بی‌نفسان حرف و سخن بیهوده است
ما نمی‌میریم پس فکر کفن بیهوده است

در کفن هم اثر از وضع جنون خواهد ماند
دست ما با تیغ از خاک برون خواهد ماند

هر که با عذر و بهانه است، خداحافظ او
هر که پابسته خانه است، خداحافظ او

چشم از آنسان نگشودیم که خوابش ببرد
بند از آنگونه نبستیم که آبش ببرد

خصم گفتند و دروغ است، که دیگر گشته
آنچنانی که توان گفت ابوذر، گشته

دل مبندید که صد فتنه در این پنهان است
این همان قصه اسلام ابوسفیان است

مثل بیمار که صد بار تب و نوبه کند
دم به دم توبه کند، بشکند و توبه کند

کفر کفر است اگر مسجد اگر قرآن است
خصم خصم است اگر بوذر اگر سلمان است

پای این طایفه جز در پی شیطان فلج است
قبله کج نیست، نمازی که نخواندند کج است

محو فرعون مشو، نیل شدن آسان است
سنگ پیدا کن ابابیل شدن آسان است

هر که با عذر و بهانه است، بهل تا برود
هر که پا بسته خانه است، بهل تا برود



محمد کاظم کاظمی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد